خواستم تا در شب تنهایی ام ماهی شوی
خواستی شیرینی خواب شبانگاهی شوی
از شب آغوش تا صبح جدایی راه نیست
کاش یک شب میزبان صبح دلخواهی شوی
عشق با خود فتنه ها دارد،زلیخا را بگو
می توانستی شبی زندانی چاهی شوی؟!
ای دل غافل ! چه آسان روزها را باختی
کاش روزی لایق دیدار کوتاهی شوی
ای تنت ابری تر از شبهای غمگین شمال!
کاش گاهی بر تنم باران ناگاهی شوی
--------------
گفت:بویت موی دریا را پریشان می کند
زود راهی شو که شاید رود گمراهی شوی